نظریه سایه یونگ
پروفسور كارل گستاو يونگ اعتقاد داشت كه سايه، يك كهن الگو است که در همه انسان ها در طول تاريخ تكرار و تكرار خواهد شد.
سایه شخصیت (سایه یونگ) چیست؟
سایه کهن الگو یا سايه هاي دروني به شكل عجيبي روي ساختار روان و تصميم گيري در رابطه با ازدواج، افسردگي، شخصيت و هرنوع بعد ديگري از زندگي انسان تاثير ميگذارد.
واژه سایه، برای بخشی از شخصیت گفته میشود که به دلیل ترس، جهل، خجالت یا نبود عشق، طرد شدهاند.طبق گفته یانگ: ((سایه آن کسی است که نمی خواهید باشید.)) سایه، نیمه تاریک وجود شماست؛ شامل جنبههای منفی و تاریک و حتی شیطانی میشود که سعی در مخفی کردن آن دارید. منشاء بخشی از وجود سایه ها گذشته اولیه ماست؛که همان انسان وحشی،حقیر همراه با حرص ،هیجانات و عواطف شدید و کنترل نشده است.
کهن الگوی سایه- تاثیرآن بر زندگی ما
تأثیری که کهن الگوی سایه در زندگی ما می گذارد انکار ناپذیر است،آیا تا کنون برای ما سوال پیش آمده؛چرا با وجود دانش بسیاری که به دست آورده ایم، هنوز نمی توانیم قدرت و شجاعتی داشته باشيم كه نيتهاى خيرمان را با تصميماتى قدرتمند عملى سازيم؟ زیرا ما باور داریم که در یک بعد از شخصیتمان قرار داریم وعموما در این حالت باید علت را در زندگی آزمون نشده، بخش تاریکتر و پنهان تر و سایههای درونمان جستوجو کنیم. با در نظر گرفتن هر دو بعد به خوبی میتوانیم با شخصیت و رفتار خود کنار بیاییم و اتفاقات را تحت کنترل بگیریم.
سایه را سرکوب نکنید
سایه بخش واقعی وجود است، که با سرکوب آن فرد خود را از تعادل شخصیت محروم می کند. هرچه سایه یا همان جنبهی حقیر و وحشی وجود خود را نادیده بگیرد، پرنگ تر، قوی تر، وحشی تر و بزرگ ترمیشود.
دو دلیل برای سرکوب نکرد سایه ها وجود دارد:
- برای حفظ سلامت روان: تعادل و سلامت روانی ما در گرو آن است که بخش خودآگاه وجود ما و سایه بتوانند باهم زندگی کنند.در نتیجه سرکوب سایه باعث قویتر شدن آن میشود و تعادل روانی را بههم میزند و انواع ناهنجاریها و مشکلات روانی را ایجاد می کند.
- سایه همیشه منفی نیست: طبق گفته یونگ:((اگر سایه ها فقط جنبه منفی داشتند، سرکوب شدنشان مشکلی ایجاد نمیکرد.با اینکه سایه، عموما حقیر، ابتدایی، وحشی و غیرقابل پیشبینی است، اما بطور مطلق بد نیست و دارای جنبههای مثبتی مثل صفات برجستهی کودکانه و معصومانه است که میتواند باعث ایجاد شور و حال و زیبایی در زندگی انسان شود.)) در نتیجه میتوانیم بجای سرکوب سایه خود،آن را به عنوان بخش واقعی خود بپذیریم، زیرا سایهی ما، شخصیت اصلی ما را در بر دارد. با سرکوب سایه، علاوه بر دچار شدن به عدم تعادل و ناهنجاری، خود را از ارزشها و مواهب آن نیز محروم میکنیم.
چرا از رو دررویی با سایه خود هراس داریم؟
ما تصور میکنیم زمانی که با سایه خود روبه رو میشویم توانایی فرار از آن را نداریم،به همین دلیل از رودررویی با آن ترس و هراس داریم.سرکوب کردن و پنهان کردن سایهها میتواند آنها را پررنگتر کند و قدرت بیشتری به آنها منتقل کند و در این حالت بیشتر بعد آشکار ما را تسخیر میکند و میخواهد به آن جهت ببخشد. در این حالت همه رفتارهای ما تحت کنترل سایهها قرارمیگیرد و ما نمیتوانیم هیچچیز را به درستی انجام دهیم. فقط با پذیرفتن دو بعد و درک بخش تاریک، که به گونهای از قبل در ما وجود دارد میتوانیم شرایط را تحت کنترل خود بگیریم.
شناخت سایه یونگ و علت آن
اگر سایهها برای ما ناشناخته بمانند میترسیم درون آن چیزهایی وجود داشته باشد که هر چیز دوست داشتنی در زندگیمان را از بین ببرد. اما با شتاخت آن متوجه مىشويم كه آنچه درون آن است قدرتى دارد كه زندگىمان را بهطور مثبت تغيير مىدهد. باعث میشود، دنيا را از منظرى تازه ببینیم. احساس شفقتى كه نسبت به خودمان پيدا مىكنيم، اعتماد بهنفس و شجاعتمان را برمىانگيزد؛ بهطورى كه قلبهاىمان را به روى اطرافيانمان مىگشاييم. قدرتى كه بهدست مىآوريم به ماكمك مىكند بر آن ترسى كه ما را عقب نگاه مىداشت، غلبه كنيم و با قدرت بهسوى بالاترين استعدادهاىمان حركت كنيم. شناخت وپذیرش سایه باعث میشود که بتوانیم با استفاده از آن جهت مثبتی به زندگی خود بدهیم و شخصیت کامل و حقیقی و باقدرت داشته باشیم.
برای درک بهتر این موضوع شما میتوانید از روانشناس نیز کمک بگیرید.